پای همه چیتم حاجی عَ جون
تا وقتی سم باشی برام برات میشم معجون ، جووووون...
زندگیم توی انفردای میگذره...
ولی فکرم ازادیو میده نشون ..شووون..
سعی کردم حاضر جواب بشم تا کار ایندم نشه راه زن
سعی کردم همون باشم که همیشه میگفتی این باش با من

خوب ادامه ی کار
رد شدن عَ رو صافی یا ک زیر بار هااا
متواضع تر عَ من بوده کی؟ با همه؟
تو راهم حتی اگه دشمنم باشی دارمت ..ا
ما تهش ی جاس ک انسان ی ادمه
یعنی فرقه کُلی تو دس میگیری من خوده افسار پلیس ..
اونقد فرق هَ بینمون ک حتی نرسی با هول


من نه اعتراف مرگ ی نسلم
ن چسب حرفای متلاشی از هم
من کلید مغزای بستم ک واس ازادیشون درگیره شصتم ..


شب یا روز اختلافی نی وقتی اونقد اب بری بشی شبیه نوک بینیت
مدت درمانم طولانی
گاهی وقت فک میکنن دربارم اونا چی
میگن پاشد عَ ی جای پرت و دور حاجیت
یا که از همه گذشت ولی زد ک رو پاچید هااا
هی عَ_چپ و راس میام اصلی و فرعی ندارم من زیاد
از فردا ک دیروز توشه متنفرم اینو کن اویزه گوشت
شاید ساعتام ثابت کنن ولی لیوانای من کامل پرن
حتی اگه باشم تو تحریم مغزی
بازم کاری میکنم ک بگی ت ت تسلیم اینم بگم تو بازی جای کَس رَزل نی
حتی گاهی باید رفت بدون تصمیم ...
عددامونم از صفر میشه شروع تا روزی ک خورشید واسه ما بکنه طلوع


من نه اعتراف مرگ ی نسلم
ن چسب حرفای متلاشی از هم
من کلید مغزای بستم
ک واس ازادیشون شبا درگیره شصتم